استراتژی های مؤثر فارکس

مفهوم خرید و فروش

هنگامی که بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش می دهد، این اقدام تاثیر آنی بر بازار سهام نمی‌گذارد. در عوض تاثیر مستقیمی بر بانک‌ها برای وام گرفتن از بانک مرکزی می‌گذ‌ارد. اولین اثر غیرمستقیم افزایش نرخ بهره این است که بانک‌ها نرخ‌های بهره را برای مشتریان افزایش می‌دهند. افراد برای گرفتن وام رهنی و کارت‌های اعتباری تحت تاثیر این افزایش قرار می‌گیرند، به خصوص اگر از نرخ‌های بهره‌ی شناور استفاده کنند. این اقدام بر مقدار پولی که مردم می توانند خرج کنند اثر می‌گذارد. علاوه بر این، افراد همچنان باید قبوض را پرداخت کنند وقتی این قبوض گران‌تر می‌شوند، پول کمی از درآمد خانوارها باقی می‌ماند. این بدین معناست که خانوارها محتاطانه تر خرج می کنند. به همین علت، شرکت‌ها به‌صورت غیرمستقیم ازعکس العمل مشتریان در برابر کاهش نرخ بهره تاثیر می‌گیرند. اما افزایش نرخ بهره به‌صورت مستقیم بر شرکت‌ها نیز تاثیر می‌گذارد. آنها باید برای گسترش فعالیت‌های عملیاتی خود باید مفهوم خرید و فروش از بانک‌ها وام بگیرند. وقتی بانک‌ها استقراض را گران‌تر می‌کنند، شرکت‌ها شاید دیگر نتوانند به مقدار زیاد وام بگیرند و مجبور هستند تا بهره‌ بالاتری پرداخت کنند. هنگامی که شرکت‌ها کمتر هزینه می کنند کمتر رشد خواهند کرد که این امر سبب کاهش سود آوری‌ آنها نیز می مفهوم خرید و فروش شود.

مفهوم حد ضرر در خرید و فروش سهام چیست ؟

حد ضرر چیست ؟

هدف از خرید سهام قطعا سود کردنه.
همه معمولا با تحلیل و در قیمت مفهوم خرید و فروش مشخصی سهمی رو میخریم و یه #هدف قیمتی (مفهوم خرید و فروش یا اصطلاحاً تارگت) براش تعریف میکنیم.
مثلا سهمی رو در قیمت 2000 میخریم و با تحلیلی که از قبل کردیم انتظار داریم به قیمت مفهوم خرید و فروش 2500 برسه ؛ پس قیمت 2500 تارگت یا هدف ماست🎯
.
اما زمانی میرسه که سهم جای رشد افت میکنه و ضرر میده.
اینجاست که ضرورت حد ضرر مشخص میشه تا پولمون ذره ذره ازبین نره
.
برای هر معامله ای باید حدضرر داشته باشیم.
حد ضرر(Stop Loss) یعنی نقطه ای که سهم رو واسه جلوگیری از ضرر بیشتر و با قیمتی کمتر از قیمت خریدم میفروشم و ادامه کار با سهم رو متوقف میکنم⛔
.
یه مثال میزنیم:
بادر نظر گرفتن تحلیل سهم وشرایط بازارو حتی درنظر گرفتن ریسک پذیری خودمون، حدضرر سهمی که با قیمت 2000خریدیم رو روی 1800 میذارم و میگم اگه قیمتش به جای رشد،افت کرد، تا موقعی که به 1800 نرسید نمیفروشمش و منتظر میشم دوباره قیمتش برگرده به 2000 و

بعد به سمت 2500 که هدفمون بوده؛ اما وقتی قیمتش از 1800 هم رفت پایین تر دیگه دست دست نمیکنیم و واسه اینکه بیشتر از این ضرر نکنیم روی 1800 میفروشیم سهم رو؛ پس قیمت 1800 میشه “حدضرر” سهم ما
.
بهترین حالت حد ضرر 8 تا 10 درصد قیمت خریدتونه که بازهم کاملا بستگی بشما و شرایط داره.
معمولا پیش میاد که بخاطر اینکه تو ضرریم دلمون نمیاد سهم رو بفروشم و فروشش رو به فردا میندازیم تا شاید فردا سود کنیم. باید بدونیم که امروز و فردا کردن و مفهوم خرید و فروش رعایت نکردن حد ضرر خیلی وقتا به ضرر های بیشتر میرسه🤦🏼‍♀
.

پس رعایت حدضرر مثل بستن کمربند ایمنیه.اجبار در حدضرر نیست اما به عنوان یه اصل واسه یه سرمایه گذاری موفق،رعایت کردنش واقعا به نفع خودمونه.

به پیج اینستاگرام ما سر بزنید و مثال های جدیدمون رو ببینید => [email protected]

ایده برتر پاسارگاد

فروشندگی

فرض مفهوم خرید و فروش این مفهوم بر آن است که مصرف کنندگان، معمولاً برای خرید، از خود گونه ای سستی یا مقاومت نشان می دهند و باید برای ترغیب کردن آن ها به خرید، به چرب زبانی متوسل شد. این مفهوم همچنین بر این اعتقاد است که شرکت برای برانگیختن مفهوم فروشندگی بیشتر درباره کالا های ناخواسته همچون بیمه، دایرة المعارف و قطعات زمین قبور به کار می رود که از جمله کالا هایی هستند که خریداران کمتر به خریدن آن ها می اندیشند. این دسته از صنایع، شیوه های گوناگونی از فروش را برای یافتن مشتریان بالقوه ابداع کرده اند و با این شیوه ها، مصرانه مزایای محصولاتشان را در اختیار مشتریان قرار می دهند.

مفهوم فروشندگی در حوزه عمل جمع کنندگان اعانه، دفاتر پذیرش دانشگاهی و حزب های سیاسی نیز به کار گرفته شده است. شرکت ها عمدتاً زمانی که با مازاد تولید روبرو می شوند، به رویه مفهوم فروشندگی متوسل می شوند. هدف آن ها را بیشتر فروش چیزی است که تولید می کنند و نه آن که بازار خواهان آن است.
در اقتصاد های صنعتی نوین، ظرفیت تولیدی به نقطه ای رسیده که بیشتر مفهوم خرید و فروش بازار ها، بازار خریداران است. یعنی خریداران قدرت غالب هستند و فروشندگان برای پیدا کردن مشتری باید سخت بکوشند.

مشتریان بالقوه با آگاهی های تبلیغاتی تلویزیونی، آگهی های تبلیغاتی چاپی در روزنامه ها، آگهی های پستی و مراجعه فروشندگان مورد هجوم واقع می شوند. همواره کسی درصدد فروش چیزی به ماست. در نتیجه تلقی مردم از بازاریابی معمولاً فروش اجباری و تبلیغات است.
از همین روست که مردم وقتی درمی یابند که قسمت با همیت بازاریابی، فروشندگی نیست؛ تعجب می کنند! فروشندگی فقط قسمت فوقانی کوه یخ بازاریابی است.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا